عالم امروز پر از رنج وعزا محن است
گرد غم بر سر هر محفل وهر انجمن است
این چه شور است که بر پا شده در ارض وسما ء
این چه سوز است که در سینه هر مرد وزن است
بانگ وفریاد به گوش آید از افلاک مگر
رحلت ختم رسولان وعزای رضا وحسن (ع)است
عالم امروز پر از رنج وعزا محن است
گرد غم بر سر هر محفل وهر انجمن است
این چه شور است که بر پا شده در ارض وسما ء
این چه سوز است که در سینه هر مرد وزن است
بانگ وفریاد به گوش آید از افلاک مگر
رحلت ختم رسولان وعزای رضا وحسن (ع)است
ایرانی اصیل و میهن دوست ، حتی اگر مسلمان و شیعه هم نباشد ، برای امام حسین علیه السلام عزاداری می کند.
چرا که بنی امیه ، دشمن درجه یک ایرانیان و به خون آنها تشنه بودند.
و دشمنِ دشمن ، دوست است.
ابو ریحان بیرونی می نویسد:
“قتیبه بن مسلم [که کارگزار بنی امیه بود] هر کس را که خط خوارزمی (نوعی خط فارسی) می دانست ، از دم شمشیر گذرانید. و آنان که از اخبار خوارزمیان آگاه بودند و این اخبار و اطلاعات را میان خود تدریس می کردند ایشان را نیز به دسته پیشین ملحق ساخت.”
(آثار الباقیه ، ص۵۷)
این رفتارهای بنی امیه ، پس از حکومت علوی بود که ایرانیان را به بالاترین موقعیت های سیاسی و اجتماعی رسانده بود. رفتارهای امویان آن قدر وحشیانه و غیر انسانی بود که نهضت شعوبیه میان ایرانیان شکل گرفت.
مهم ترین شعار نهضت شعوبیه ، “جعلناکم شعوبا” قرآن بود که عرب و عجم را یکسان می دانست. ایرانیان باستان ، به طرفداری از فرهنگ اهل بیت ع در برابر بنی امیه قیام کردند و همین ، عامل مهمی در شکست بنی امیه و پیروزی عباسیان شد.
و مختار که به خونخواهی حسین ع قیام کرد ، دوباره به ایرانیان عزت و موقعیت داد.
زیر چتر حسین ع ، ایرانیان شهروندان درجه یک شدند. پس از آنکه امویان ، آنها را چکمه لیس رئیسان کرده بودند.
این #رشته_توییت را بکوبید به صورت نادان هایی که می گویند “چرا در محرم باید برای یک عرب به سر و سینه بزنیم".
اگر کربلا و اهل بیت ع نبودند ، از ایران و ایرانی ، هیچ نشانه و هویتی نمی ماند.
حوزه علمیه نرجس خاتون برای سال تحصیلی 98-99 درمقطع تحصیلی سطح2(کارشناسی)
با اعطای مدرک رسمی ازآموزش عالی طلبه خواهرمی پذیرد.
علاقمندان میتوانند جهت ثبت نام به وبگاه
یامراجعه حضوری به حوزه علمیه نرجس خاتون سلام الله علیها اقدام به ثبت نام نمایند
مهلت ثبت نام: 6 شهریور ماه
امتیازات ویژه علمی :
-ارتقاءسطح توانمندی علمی وکسب مهارتهای همسرداری وفرزند پروری دینی
-ادامه تحصیل درمقطع کارشناسی ارشددررشته های: 1)قضاوت 2) وکالت
3) مشاوره 4) رشته های علوم انسانی دانشگاهی 5)مقطع سطح3حوزه
-فرصتهای شغلی بعد ازآزمونهای مربوطه: استخدام درآموزش وپرورش، اخذمجوز دفتر مشاوره وراهنمایی- اخذ مجوز دفتر خدمات الکترونیکی قضایی-
آدرس : شهریارمیدان امام خیابان انقلاب آستان مقدس امامزاده اسماعیل (ع) جنب مهدیه
شماره تماس: 65249432
در بیان مقام معظم رهبری مباهله روزی است که پیامبر مکرم اسلام ،عزیز ترین عناصر انسانی خود را به صحنه می آورد .نکته مهم در باب مباهله این است «وَ اَنفُسَنا و اَنفُسَکُم» در آن هست؛ «وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجّهای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را -که برادر و جانشین خود هست- بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشاندهندهی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هرکدام بر حق بودیم، بماند، هرکدام بر خلاف حق بودیم با عذاب الهی ریشهکن بشود.
حضرت علی علیه السلام با آن سوابق شایسته در اسلام در روز غدیر خم به دستور خداوند وبه وسیله پیامبر صلی الله به جانشینی حضرت محمد صلی الله برگزیده شد اما این دستور در سقیفه نادیده گرفته شد .
حضرت زهرا در در مسجد مدینه می فرمایند :"ای همه مردم ،بدانید یک عده ای که تا دیروز زیر سایه رفاه می نشستند وعلی علیه السلام می رفت سر اژدهای فتنه را می ترکاند ،امروز میدان دار جامعه شده اند ” واین بسیار خطر ناک است همینطور که مقام معظم رهبری فرمودند ” غدیر یعنی حاکمیت نیروهای ارزشی ” فرق غدیر با سقیفه این است که یک جریان به حاکمیت نیروهای ارزشی حساس است ولذا بر فرهنگ غدیر تاکید دارد ویک جریان چیزهای دیگری غیر از حاکمیت ارزش ها برایش مهم است . غدیر یعنی حاکمیت کسی که فدایی اسلام است وسقیفه یعنی حاکمیت سیاسیون اقتصاد محور ،آن هم نه اقتصادی که به نفع مردم باشد ،بلکه رفاه واقتصادی که به نفع طبقه خاص تمام شود .سقیفه یعنی حاکمیت ویژه خواران اقتصادی وقدرت طلبان سیاسی ،البته با حفظ شخصیت دینی ونه حفظ ارزش های دینی سقیفه یعنی حاکمیتی که می تواند بیشتر فتح کند وبیشتر پول در آورد .آن ها درست فهمیده بودند که اگر امیر المومنین علی علیه السلام سر کار می آمد ویژه خواران این چنین ثروتمند نمی شدند چون حضرت می خواست مو را از ماست بکشد ،زیرا هدایت مردم به دست مسئولان است یعنی اگر در جامعه تان پاکان بر سر کار بیایند مردم رنگ آن ها را می پذیرند وپاک وپاک تر می شوند واگر نا پاکان سر کار بیایند زود رنگ آن ها را می پذیرند وغیر ممکن است که بدنه حاکمیت جامعه سراسر متعالی ومتقی نباشند وطبقات پایین آن جامعه ،یعنی مردم متعالی بشوند.
محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمد تقی، نهمین امام شیعیان ثانی است. این امام 17 سال امامت کرد و در 25 سالگی به شهادت رسید. دوران امامت او با خلافت دو تن از خلفای عباسی همزمان بود. حدود 15 سال از امامت او در خلافت مأمون و 2 سال در خلافت معتصم سپری شد و با شهادت او در سال 220 ق امامت به فرزندش، امام هادی(ع) منتقل شد.
خلفای عباسی دو بار محمد تقی(ع) را به بغداد احضار کردند. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبودو بار دوم، در 28 محرم سال 220 ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و در ذیالقعده یا ذیالحجه همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذیالقعده است؛ اما در برخی منابع پنجم یا ششم ذی الحجه نیز آمده است. پیکر او را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند. سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفتهاند و به همین دلیل جوانترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.
حکیمه خاتون، دختر امام موسی کاظم(علیه السلام) و خواهر امام رضا(علیه السلام) درباره ولادت برادرزادهاش میگوید: پس از آنکه نوزاد را در جامههای مطهر پیچیده بودیم و حضرت رضا(علیه السلام) او را از ما گرفت، در گهواره گذاشت و به من سپرد و فرمود: از این گهواره جدا مشو! چون روز سوم ولادت فرا رسید، امام جواد(علیه السلام) دیده حقیقت بین خویش را به آسمان گشود و به سوی راست و چپ نظر کرد و به زبان فصیح ندا داد: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ و أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ»، چون این حالت غریب را از آن نور دیده مشاهده کردم، به خدمت حضرت رضا(علیه السلام) شرفیاب شدم و آنچه دیده و شنیده بودم را به خدمت حضرت عرض کردم، حضرت فرمود: «پس از این عجایب بسیار را بیش از آنچه مشاهده کردی، مشاهده خواهی کرد».
رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا
از گلستان کرم طرفه نسیمى بوزید
که سراپاى پر از عطر و صفا کرد مرا
نازم آن دوست که با لطف سلیمانى خویش
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا
فیض روحالقدسم کرد رها از ظلمات
همرهى تا به لب آب بقا کرد مرا
من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهى
لایق مکتب فخر النجبا کرد مرا
در شگفتم ز کرامات و خطاپوشى او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا
دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانى آن دوست ندا کرد مرا
زین دعاهاست که با این همه بىبرگى و ضعف
در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا
هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد
کم بود زین همه فیضى که عطا کرد مرا
مناجات «شعبانیه» را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می رساند. آن کسی که این مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روایت می خواندند، اینها، آنهایی بودند که وارسته از همه چیز بودند. مع ذلک آن طور مناجات می کردند، برای اینکه خود بین نبودند. هرچه بودند این طور نبوده که خودش را ببیند که، حالا من امام صادق ام دیگر، نه امام صادق مثل آن آدمی که در معصیت غرق است مناجات می کند، برای اینکه می بیند خودش هیچ نیست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست. هر چه کمال است از اوست، خودش چیزی ندارد هیچ یک چیزی ندارند، انبیا هم هیچی نداشتند. همه هیچ اند و اوست فقط ، همه هم دنبال او هستند، همه فطرت ها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبیم، نمی فهمیم که ما دنبال او هستیم؛ آنهایی که می فهمند، آنها وارسته می شوند و می روند سراغ همان معنا. این کمال انقطاعی که خواستند، این کمال انقطاع همین است که از همه این چیزهایی که هستش، اصلش به کنار باشند. انه کال ظلوما جهولا را که در آیه شریفه وارد شده است که عرضنا الامانه علی السموات والارض و الجبال فابین بعد می گوید: انه کان ظلوما جهولا بعضی می گویند که «ظلوما جهولا» بالاترین وصفی است که خدا برای انسان کرده؛ «ظلوما» که همه بت ها را شکسته و همه چیز را شکسته؛ «جهولا» برای اینکه به هیچ چیز توجه ندارد و هیچ چیز را متوجه به آن نیست، غافل از همه است. ما نمی توانیم این طور باشیم، ما امانتدار هم نمی توانیم باشیم، لکن می توانیم در آن راه باشیم. (صحیفه امام؛ ج 19، ص 253)
ما باید به نسل منتظر بیاموزیم، از امامی که در پس پرده ی غیبت است چگونه استفاده کند. نوجوانان ما باید لحظه به لحظه از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بهره بگیرند. من در تمامی مراحل درس و زندگی ام هر گاه توکّل به خدا کردم و پشت سرش «یا مهدی أدرکنی» را گفتم، یعنی از او هم به عنوان ولیّ و امامم کمک خواستم، راه هایی را در مقابلم باز کرد. هر نعمتی که نصیب همه ی ما و بنده شده، از برکت یاری طلبیدن از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. این را من به نوجوانان و جوانان منتقل می کنم. لحظه ای نباشد که از یاد امام شان غافل باشند. این ها نکاتی است که ما درباره ی بهره وری کودکان و نوجوانان باید به کودک و فرزندمان یادآوری کنیم که همین الان از امام کمک بخواهند و او کمک می کند و کمکش را در دراز مدت خواهند دید، نه این که بگوییم امروز که کمک بخواهند، فردا یاری می بینند. بنابراین، یکی از ویژگی های نسل منتظر این است که در همه ی اعمالش توجه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد؛ ازدواج، تحصیل، غذا خوردن و…
اگر بخواهیم نسل امروز را تربیت کنیم، باید هدف های رفتاری و تربیتی ما این ویژگی ها باشد.
روش های تربیت نسل منتظر
1-فضاسازی
اولین و مهم ترین نکته که باید تحقق پیدا کند، این است که فرد از اطرافیانش این مطلب را بگیرد که وجود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مسئله ای جدّی است؛ شوخی بردار نیست و سستی و سهل انگاری در آن راه ندارد. از نظر من، تربیت یعنی فضاسازی.
ما، در تربیت نمی توانیم آدم ها را تک به تک تربیت کنیم؛ اگر تربیت صحیح خواسته باشیم، باید فضا ایجاد کنیم. افراد وقتی در فضای خاصّی قرار بگیرند، مطابق آن فضا حرکت خواهند کرد.خیلی از چیزها احتیاج به ارائه ی مستقیم کار ندارد. یکی از دوستان پاکستانی را دعوت کردیم برای ولیمه ی حج؛ ایشان گفتند: غذاهای تان خیلی بدمزه است؛ یعنی غذاهای شما فلفل ندارد؛ طعم ندارد. من به این موضوع فکر می کردم که چه طور شده ما به چنین غذاهایی عادت کرده ایم و پاکستانی ها و هندی ها به آن غذاهای تند عادت کرده اند. این سؤالی است که خیلی از روان شناسان پرسیده اند.این ها یک تعلیم و تربیت پنهان است که از طریق فضاهایی که ایجاد می شود، شکل می گیرد. بعضی پدر و مادرها، در مورد درس خواندن بچه های شان مشکل دارند. هر چه آنان را امر به این کار می کنند، آنان سر باز می زنند. مشکل این جا است که آنان می خواهند بچه را به طور مستقیم وادار به درس خواندن کنند. یکی از راه ها این است که حالت خانه را مثل کتابخانه کنند؛ کاری که خود بنده سال ها است که در زندگی انجام می دهم. ساعت شش بعد از ظهر، ناگهان چهره ی خانه عوض می شود و هیچ کس بلند حرف نمی زند. تلویزیون و رادیو خاموش است و هر کس گوشه ای می نشیند و کتاب می خواند و هر کس وارد شود، گویی فضا به او می گوید که آقا کتاب دستت بگیر و بروبنشین بخوان. تنها کاری که در این جا انجام می دهم، مدیریت است. به احدی نمی گویم بخوان. اگر کاری خلاف خواندن انجام دهد، به او می گویم ساکت؛ الان هنگام بلند حرف زدن نیست و… این فضا واقعاً بچه را مجبور به درس خواندن می کند. در تربیت، فضاسازی مهم تر از کارِ مستقیم فردی است. فضاها با انسان صحبت می کنند. اگر بخواهیم نسلِ منتظر تربیت کنیم، باید با شنیدن نام ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حال مان دگرگون و چهره مان متغیر شود. این تغییر چهره تأثیر خودش را می گذارد. اگر بچه ای گوشه ی چشمِ تر ما را ببیند، از هزاران آموزش مستقیم بهتر است. در مسئله ی تربیت نسلِ منتظر نیز این نکته بسیار مهم است؛بسیار مهم تر از پیام های مستقیمی است که می خواهیم به افراد بدهیم. یکی از فاکتورهای مهم در فضاسازی این است که وجود مبارک حضرت را جدّی بگیریم و کوچک ترین شوخی و سهل انگاری به این موضوع وارد نکنیم؛مانند مسئله ی قرائت قرآن. دستور الهی به ما می گوید:
(وَ إذَا قُرِیَ اَلقُرءَآنُ فَاستَمِعُوا لَهُ… ) هنگامی که قرآن خوانده می شود، به آن گوش فرا دهید… .به محض شروع تلاوت مثلاً در تلویزیون، انسانی که می خواهد دیگران را تربیت کند، خودش باید ساکت باشد و با همه ی وجود به قرآن گوش فرا دهد. دیگر احتیاج نیست که دیگران را امر به گوش فرا دادن کنیم. این مسئله بسیار مؤثر است. از این طریق، در حقیقت احترام قرآن به وجود می آید. این مطلب در مورد خیلی چیزها باید ساری وجاری باشد.
۲- گوش زد کردن اهمیت مسئله
شوخی و خنده جزء زندگی ما است؛ حتی در مسائل دینی نیز بعضی موقع شوخی می کنیم. در بعضی چیزها به هیچ وجه نباید شوخی وارد شود؛ از جمله قرآن وقیامت. نام قیامت که بیاید، باید اشک جاری شود. یکی از استادان ما تعریف می کرد که در تهران برادری داشتم که شیطنت می کرد. می آمد قم و می گفت دلم برایت خیلی می سوزد . توی شهری زندگی می کنی که یک سینما ندارد و بعد می گفت که همه ی تکنسین ها و مهندسین به جهنم می روند و شما به بهشت. ولی آن ها آتش جهنم را به وسیله ی علم شان خاموش می کنند.مسئله ی قیامت طوری درقرآن بیان می شود که هیچ جای شوخی نمی گذارد. در مور د قیامت نباید شوخی کرد. در نانوایی زنی را دیدم که دستش با سنگ داغ سوخت. اعتراض کرد که چرا این را به من دادی. من گفتم این سوختن ها خیلی زود التیام پیدا می کند وباید از آتش جهنم بر حذر باشیم. گفت: این جا من نسوزم، جهنم هر چه می خواهد بشود، بشود. این حرف عین حماقت و نادانی است که بر یک شخص، حاکم است. اگر بخواهیم نسلِ منتظر بار بیاوریم، با بعضی چیزها نباید شوخی کنیم. با نام امامِ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمی توان شوخی کرد.اگر بخواهیم نسلِ منتظر تربیت کنیم، باید با شنیدن نام ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حال مان دگرگون و چهره مان متغیر شود. این تغییر چهره تأثیر خودش را می گذارد. اگر بچه ای گوشه ی چشمِ تر ما را ببیند، از هزاران آموزش مستقیم بهتر است. آن بچه می بیند و در اعماق وجودش اثر می گذارد. نشان دهیم که ما درباره ی یک انسان مهم و بزرگ حرف می زنیم که سرسوزنی سهل انگاری در او وارد نمی شود. نام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که می آید برمی خیزیم و دست روی سر می گذاریم. این کاری بوده که امام رضاعَلَیهِ السَّلام قبل از تولد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام می داده، این تکریم ها در عمل باید نشان داده شود و مهم ترین تربیت نسلِ منتظر این است که نشان دهیم سخن از شخص بسیار مهمی است.
۳- انتقال معارف مهدوی
سخن از تعلیم معارف مهدوی است. خیلی چیزها باید به کودکان مان بیاموزیم. یکی از آن ها احادیثی است که در مورد حضرت است. انتقال این ها به کودکان بسیار کارساز است. من به طور تجربی این مسئله را درک کرده ام. در دوران کودکیِ من، شخصی بود که هیئت تشکیل داده بود و بچه های کوچک تر را دعوت می کرد. هر وقت می رسیدیم می گفت، حدیث نماز را بخوانید. همه ی ما دسته جمعی می خواندیم: « مَن تَرَکَ الصَلوةَ مُتَعَمِّداً فَقَد کَفَرَ… »و خودش ترجمه می کرد: «هر کس نماز را عمداً ترک کند کافر است». گویا از آن زمان، از آن جلسه، من همین جمله یادم می آید. چه قدر در دوران جوانی و نوجوانی، به فریادم رسید؛ آن گاه که با غرایز، شبهات و مسائل گوناگون مواجه می شدم. لازم است این فرازها را برای بچه ها توضیح دهیم. برخی چیزها را گزیده انتخاب کنیم تا بچه ها تکرار کنند و حفظ کنند این ها نگه دارنده ی آن ها است.
۴- بسیار یاد کردن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یکی دیگر از چیزهایی که باید در مورد روش های تربیتی تأکید کنم، انجام آداب خاص و یاد کردن فراوان از امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. ذکر امام و نام امام باید در زندگی ما فراوان باشد من یکی از چیزهایی که امروز دیدم و بسیار مؤثر است، ختم قرآن است که با برنامه ریزی های مدّون و منظم، هر کس یک حزب یا جزء یا سوره ای از قرآن را برای قرائت قبول می کند و موظف است هر روز آن را انجام دهد. این ختم قرآن را برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام می دهند؛ یعنی هر روز یک ختم قرآن صورت می گیرد. این نعمت بزرگی است که شامل حال آنان می شود. ما معمولاً به طور منظم قرآن نمی خوانیم و این یکی از مشکلات جامعه ی ما است. این کار ما را موظف می کند. بعضی اوقات می بینیم که شخصی وقت ندارد، یا مشکلی دارد؛ به دیگران التماس می کند که آقا من نرسیدم این حزب را بخوانم شما بخوانید. همین مسائل انس با قرآن را زیاد می کند که ما باید این آداب را کشف کنیم و اجرا کنیم.
۵- ایجاد شرایط خاص
نکته ی دیگر این که این چراغانی ها، روی کودکان تأثیر بسیار سازنده ای دارد. شیرینی دادن، عیدی دادن و … که متأسفانه کم می بینیم که روز تولد حضرت مهدی به کسی عیدی بدهند. این کارها در ذهن بچه های کوچک تأثیر می گذارد و با دوام است. باید در این روزها شرایط خاص برای کودکان فراهم کرد؛ مثلاً اگر به غذایی علاقه مندند آن شب آن غذا را درست کنیم. لباس نو پوشیدن خاطره ی خاصی دارد.
آسیب شناسی انتظار
در مورد آسیب شناسی انتظار نیز بحث هایی مطرح است. انتظار و وجود امام را باید از تخیلات و اوهام دور نگه داریم. حفظ و حراست عقلانی و منطقی یکی از وظایف ما است. متأسفانه مفهوم انتظار می تواند با خرافات آمیخته شود و مشکل ایجاد کند. یکی از بیماری هایی که ما در دنیای روان شناسی داریم، «رِفرنیک» است؛ ایجاد نوعی هذیان و توهمات گوناگون. یکی از شکل های هذیان این است که انسان خودش را جای آدم های بزرگ بگذارد. آدم های رفرنیک خود را جای امام زمان (عج) می گذارند و گاهی خود همین آدم ها بشارت هایی در مورد امام زمان می دهند. ما به خاطر تخصّصمان، رفتارهای فرد را متوجه می شویم. چند روز پیش، وقتی از دانشگاه بیرون می آمدم، شخصی را دیدم که تیپ خاصی داشت که اگر کسی این بیماری را نشناسد فکر می کند این شخص، فردِ مؤمن و متقی است و از روی آگاهی پیام می دهد. دیدم وارد شد و وسط دانشکده ایستاد و دور سرش هم چیزی بسته بود. گفت: امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیمه ی شعبان ساعت دوازده و یک دقیقه ظهور می کند.
این حریم، حریمی است که با بیماری و تخیلات و اوهام همراه است. کم ترین آماری که در بیماری روانی در همه گیر شناسی ها بررسی کرده اند، این است که حدود بیست و چهار درصد مردم، نوعی بیماری روانی دارند. بیماری روانی دیوانگی نیست؛ چیزهایی مانند وسواس و… است. وسواس های فکری خیلی خطرناک تر و رنج آورتر است؛ هجوم افکار ناخواسته ای است که وقتی از مبتلایان می شنوم، تنم می لرزد. گاهی احساس می کنم هیچ دردی بالاتر از آن وجود ندارد. فکرهایی به ذهن فرد می آید که به هیچ کس هم نمی تواند بگوید. خیلی که اعتماد می کنند به یک روان شناس می گویند. از چهره اش هم معلوم نمی شود. این ها مسائلی است که می تواند به اندیشه و انتظار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) لطمه بزند. توجه داشته باشیم که باید مرز بین واقع بینی امام زمان و تخیّلات و اوهام و افکار منحرف را بشناسیم و از هم دیگر تفکیک کنیم.
سخنران: دکتر علی اصغر احمدی
منبع:https://rasekhoon.net/
خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین
زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین
خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد
ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین
من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین
گفت: راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست
از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین
در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟
شکر، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین
مادر آن است که یار غم زهرا بشود
پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین
پسرانم همه بودند سپرهای حسین
سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین
آب اگر ریخت ز مشک پسرم، شرمنده…
آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین
مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم
او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین
مادرت آمد وچشم پسرم را بوسید
عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین
محمود ژولیده
آخرین نظرات