«نمیمه» در لغت؛ به معنای صدای آهستهای است که از حرکت چیزی یا از برخورد پای انسان به زمین هنگام راه رفتن بر میخیزد و از آن جا که افراد سخن چین، معمولا سخنان خود را آهسته و در گوشی به این و آن میرسانند، برای سخن چینی نیز از این واژگان استفاده شده است. [۱] [۲] همچنین گفته شده که «نمیمه» در اصل به معنای تزیین کلام دروغین است؛ [۳] چرا که افراد سخن چین سعی میکنند، سخنان خود را زیبا جلوه دهند.
سخن چین در اصطلاح اخلاق[ویرایش]
در اصطلاح اخلاق؛ سخن چین کسی است که حرف دیگران را به آنکه سخن دربارهاش گفته شده میرساند، چه با گفتن، چه با نوشتن و چه با رمز و اشاره. و فرقی نمیکند که آنچه نقل میکند عملی باشد یا گفتاری و فرقی نمیکند آنچه را نقل میکند عیب و نقص گوینده باشد یا نه. بنابراین، حقیقت سخن چینی همان افشاء سر و پرده دری است. [۴]
انسان سخن چین، در مجالس و محافل سراپا به گوش مینشیند؛ سپس به دنبال اغراض نابخردانه، آن سخنان را به گونهای دلخواه در گوشه و کنار نقل میکند و بین افراد جامعه، «تفرقه افکنی» و «دو به هم زنی» میکند. [۵]
این عمل ناپسند که در اسلام از گناهان کبیره شمرده شده است، [۶] پیامدهای دنیوی و اخروی نامطلوبی دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
← دشمنی و تفرقه
«دو به هم زنی» و «تفرقه افکنی» مهمترین نتیجه «سخن چینی» است. مشاهده میکنیم که در بیشتر جوامع و خانوادههایی که آتش تفرقه میان آنان شعله ور است، آتشگیره آن، زبان سخن چین بوده و هیزم آن سخنانی است که بر زبان میآورد.
پروردگار در نکوهش سخن چینان میفرماید: «کسی که بسیار عیبجوست و به سخن چینی آمد و شد میکند، و بسیار مانع کار خیر، و متجاوز و گناهکار است» [۷]
←← روایت
ابوذر میگوید که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من فرمود: «ای ابوذر! “قتات” داخل بهشت نمیشود». پرسیدم: ای رسول خدا! قتات یعنی چه؟! «فرمود: یعنی سخن چین. ای ابوذر! سخن چین در آن دنیا از عذاب خداوند راحتی نیابد». [۸]
امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) در سخنانی فرمود:
«بدترین شما سخن چیناناند که میان دوستان جدایی میافکنند و در صدد عیب تراشی از پاکان هستند». [۹]
«از سخن چینیها بپرهیزید که کینهها به بار میآورد». [۱۰]
«کسی که در سخن چینی تلاش کند، افراد نزدیک به جنگ او، و افراد دور به دشمنیاش برخیزند». [۱۱]
← دشمنی با خدا
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «دشمنترین شما نزد خدا، سخن چیناناند». [۱۲]
← پذیرفته نشدن دعا
روایت شده است که؛ قحطی بنی اسرائیل را فرا گرفت. حضرت موسی (علیهالسّلام) چندین بار از خداوند طلب باران کرد، ولی باران نبارید. به دنبال آن بود که پروردگار به آن حضرت وحی کرد که دعای تو و یارانت به این دلیل مستجاب نمیشود که در میان شما شخص سخن چینی است که بر این کار اصرار میورزد. موسی (علیهالسّلام) پرسید: خدایا او کیست تا از میان خود اخراجش کنیم؟ فرمود: ای موسی! من خود، شما را از سخن چینی برحذر میدارم، چگونه راز او را بر ملا سازم؟ آنان به صورت جمعی (و با حضور سخن چین به صورت ناشناس) توبه کردند و خدا نیز برایشان باران فرستاد. [۱۳] [۱۴]
← عذاب قبر
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
«هرکس به قصد سخن چینی و دو به هم زنی قدمی بردارد، خداوند در گورش آتشی بر او مسلط سازد که تا قیامت او را بسوزاند». [۱۵]
«در شب معراج زنی را دیدم که سرش چون سر خوک و بدنش مانند الاغ بود و عذاب انبوهی او را احاطه کرده بود! » شخصی پرسید: به چه جرمی؟ پیامبر پاسخ داد «به خاطر سخن چینی و دروغگوییاش». [۱۶]
← حرام شدن بهشت بر شخص سخن چین
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: «بهشت بر سخن چینان حرام است». [۱۷]
امام صادق علیهالسّلام فرمود: «چهار گروهند که وارد بهشت نمیشوند: « کاهن ، منافق ، معتاد به مشروبات الکلی و قتات ؛ یعنی نمام ». [۱۸] (کاهن: کسانی که به دروغ از امور پنهانی و آینده خبر میدهند و ادعای آگاهی بر اسرار غیب دارند.)
انگیزههای سخن چینی
عمدهترین عواملی که سبب آلوده شدن انسان به این عمل زشت میگردد به شرح زیر است:
الف. بدنام و بی ارزش کردن گوینده سخن: سخن چین برای این که کسی را نزد دیگران بدنام کند و او را از چشم آنان بیندازد سخن او را برایشان نقل میکند و سعی میکند باعث تنفر و بیزاری شنوندگان از گوینده اصلی گردد.
ب. بدنام کردن کسانی که سخن گوینده اصلی درباره آنان است؛ یعنی سخن چین با نقل و اشاعه سخن وی به دلیل موقعیت و اعتباری که گوینده اصلی سخن در نزد شنوندگان دارد، میخواهد کسانی را بدنام کند که سخن درباره آنان گفته شده است.
ج. فرصت طلبی و جاه طلبی: سخن چین گاهی برای جا کردن خود در دل دیگران، سخنانی که درباره آنان گفته شده برایشان بازگو میکند تا به شنونده بفهماند که من طرفدار و دوستدار تو هستم.
د. لذت و تفریح: بعضی انسانها بجای تفریح سالم و مشروع رو به تفریح و لذت نامشروع و مخرب مینهند و یکی از تفریحات ناسالم که مایه سرگرمی، بطالت و وقت گذرانی است، جلسات گفت و شنود بدون فایده و حکمت است، در این مجالس غیبت، سخن چینی برای وقت کشی، نقل مجالس است و سخن چین نقالی میکند و به شیوهای نادرست سرگرمی میآفریند. [۱۹]
۱. ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۲۵، واژه «نمیمه»، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
۲. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۳۰۴-۳۰۵، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
۳. ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۵۹۲، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
۴. ↑ شبر، عبدالله، اخلاق، ص۲۴۳، قم، هجرت، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش.
۵. ↑ یوسفیان، نعمت الله، اخلاق اسلامی، ج۲، ص۱۲۵، قم، اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
۶. ↑ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، ج۲، ص۶۳، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، قم، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
۷. ↑ قلم/سوره۶۸، آیه۱۱-۱۲.
۸. ↑ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۵۳۷، قم، دارالثقافة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
۹. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۲۵، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
۱۰. ↑ کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، ج۲، ص۱۴، قم، دارالذخائر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
۱۱. ↑ لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص۴۳۷، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
۱۲. ↑ ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، ج۱، ص۱۰۰، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
۱۳. ↑ شهید ثانی، زین الدین بن علی، کشف الریبة، ص۴۲ – ۴۳، بی جا، دارالمرتضوی للنشر، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
۱۴. ↑ الجبار نراقی، ملا محمد مهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۸۶، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم.
۱۵. ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۲۸۴، قم، دارالشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
۱۶. ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۶۴، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
۱۷. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۶۹.
۱۸. ↑ شیخ صدوق، الامالی، ص۴۸۹.
۱۹. ↑ یوسفیان، نعمت الله، اخلاق اسلامی، ج۲، ص۱۲۸.
آخرین نظرات