واحد پژوهش حوزه علمیه نرجس خاتون (س)به مناسبت مقارنت هفته پژوهش با امامت امام زمان (عج) با شعار سال 95 “هرطلبه یک اثر پژوهشی ” مسابقه ای باعنوان “در انتظار آفتاب” با موضوعات دل نامه ای برای امام زمان وشعر در ارتباط با امام زمان برگزار نموده است نفر اول اثرش در سایت قانتات ووبلاگ درج خواهد شد .
در روز بیست آذر به مناسبت هفته پژوهش واحد پژوهش حوزه علمیه نرجس خاتون (س)اقدام به برگزاری مراسمی برای بزرگداشت هفته پژوهش نمود دراین مراسم بعد ازتلاوت قران کریم ، سخنرانی ازحدیث عنوان بصری صورت گرفت سه منبع معرفت بیان شد :
1.به دنبال حقیقت عبودیت دروجود خود
2.علم جویی با به کار بستن آن ،خداوند در قرآن کریم می فرمایید:"واتقوالله ویعلمکم الله” بدین معنا عمل ازسرچشمه های علم است .همه ی انسان ها می توانند به نشانه های تکوینی خداوند در جهان هستی بنگرند اما تنها برخی ازآنان به مدد تفکر وتعمق به اندیشه های توحیدی می رسند .پیامبر اکرم (ص) می فرمایید:هرکس علم بیاموزد وبرای خدا به علم خود عمل کند خداوند نادانسته هایش را به او می آموزد
3.دعاودرخواست از خدا امام صادق می فرمایید:از خداطلب فهم کن تا ترا بفهماند.
بعدازاتمام سخنرانی مسابقه ای ازمتن سخنرانی و نام گزاری هفته پژوهش سال 95انجام شد وجوایز طلابی که در مسابقه کتابخوانی برنده شده بودند اهداشد ومراسم با مولودی به مناسبت آغاز امامت امام زمان به اتمام رسید.
… گفت: یا آب است ، یا خاک است یا پروانه ای!
حدیثی است که می فرماید : هنگامی که ملک الموت به سراغ انسان می آید تا او را قبض روح کند از او مهلت می خواهد… ولی او مهلت نمی دهد و جان او را می گیرد . ملک الموت فقط به حضرت نوح(علیه السلام) مهلت داد.حضرت نوح(علیه السلام) شیخ الانبیاء بود و نهصد و پنجاه سال مردم را به دین خدا دعوت کرد.عمرش را تا دو هزار و پانصد سال هم گفته اند.او در لحظه احتضار از عزراییل علیه السلام تقاضایی کرد،گفت: به من اجازه بده تا پایم را از آفتاب بردارم و به سایه بگذارم. عزراییل اجازه داد.حضرت نوح علیه السلام بعد از این که پایش را از آفتاب به سایه گذاشت،به ملک الموت گفت: می دانی برای چه این تقاضا را از تو کردم؟ ملک الموت گفت:نه حضرت نوح علیه السلام فرمود:برای این که می خواستم به تو بگویم تمام عمر من که دو هزار و پانصد سال طول کشید،به همین مقدار که پایم را از آفتاب به سایه گذاشتم ، گذشت !
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای؟ / گفت: یا آب است ، یا خاک است یا پروانه ای!
گفتمش احوال عمرم را بگو،این عمر چیست؟ / گفت یابرق است، یا باد است، یا افسانه ای!
گفتمش اینها که می بینی، چرا دل بسته اند؟ / گفت یا خوابند، یا مستند، یا دیوانه ای!
گفتمش احوال جانم را پس از مردن ، بگو؟/ گفت یا باغ است، یا نار است، یا ویرانه ای !
[ بررسی گناهان کبیره در کلام مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی ، انتشارات بوستان قرآن ، چاپ پنجم ، ص 27 و 28]
… قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَمَّا حَضَرَتْ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَی صَدْرِهِ وَ قَالَ یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ فقال : یَا بُنَیَّ ! «یا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ». ( امالی شیخ صدوق ، ص 249 )
امام باقر علیه السلام فرمود: زمانی که وفات پدرم امام سجاد علیه السلام فرا رسید مرا به سینه خود چسباند و فرمود: ای پسرکم! می خواهم تو را وصیّت کنم به آنچیزی که پدرم قبل از اینکه از دنیا برود، مرا به آن وصیت کرد. و حسین بن علی علیه السلام هم به پسرشان فرمودند: این حرف را پدرم به من وصیت کرد . یعنی این قدر مهم است که امامان علیهم السلام نسل در نسل این سخن را به یکدیگر منتقل کردند. و آن وصیت این است: ای پسرم! ظلم در همه اشکالش گناه کبیره است. اما این ظلم، ظلمی است که امامان وظیفه می دانند بر حذر داشتنِ آن را به امام بعد از خود به طور مؤکد منتقل کنند. ظلم به کسی(است) که هیچ کس را جز خدا ندارد. بعضی مظلومان کسانی را دارند که می توانند از آنها دفاع کنند. یا پارتی دارد، قوم و خویش دارند، طایفه دارند،از آنها دفاع می کند؛اگر به این هم ظلم کردید بلا شک حرامِ کبیره انجام گرفته است. اما این کجا و ظلم به کسی که می داند هیچ کس را ندارد ، یعنی از شما به هیچ کس نمی تواند شکایت کند. کسانی که مسئولیت در دستگاههای مختلف دارند ، یا مسئول هم نیستند ، شخصِ دارای اعتباری در جامعه هستند؛ یا … این فرد اگر ظلمی به کسی بکند ، هیچ کس احتمال نمی دهد که این آدم ظلم کرده است؛ آن مظلوم اگر شکایت هم بکند،همه می گویند ،اشتباه کردی، حق با ایشان است.این طرفی که مورد ظلم این آدم قرار گرفته ،(در چنین شرایطی) هیچ کس را جز خدا ندارد، فقط می تواند به خدای متعال عرض بکند ، پروردگارا! تو می دانی که به من ظلم کردند. هیچ کس دیگر را ندارم . فرمود : از این ظلم بپرهیز!
[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظلّه العالی در مقدمه درس خارج ، تاریخ 14 / 11/93 ]
پایان ماه روضه شده، غم گرفته ام
هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام
بعد از دو ماه گرفت صدا های ذاکران
تازه دلم شکسته شده دم گرفته ام
بعد از دو ماه که در مطبت هستم ای طبیب
از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام
مرهم برای درد دلم اشک روضه بود
اینگونه بوده اشک دمادم گرفته ام
شبها چقدر گم شده ام بین کوچه ها
وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام
از مادرت بپرس ، نوکریم را قبول کرد ؟
آیا برات کرببلا هم گرفته ام ؟
افسوس می خورم که زخیرات سفره ات
از دست مهر مادرتان کم گرفته ام
دلتنگ می شوم به خدا بر محرمت
خرده مگیریم زچه ماتم گرفته ام
…ای روضه خوان ادامه بده اشک و آه را
شعر وداع نه ….. شور محرم گرفته ام
خداحافظ سیاهیا….خداحافظ کتیبه ها….خداحافظ….
…………………
دیر از ره آمدی و زود رفتی ماهِ عشق
یازده ماهِ دگر باید به راهت چشم دوخت…
به مناسبت حول ماه ربیع تعدادی از طلاب حوزه علمیه نرجس خاتون سلام الله علیها طی مراسمی پرچم های سیاه و فضای سازی های ویژه محرم را جمع آوری نمودند
18نفر از طلاب حوزه علمیه نرجس خاتون به همراه کادر فرهنگی در تاریخ 95/9/9 مصادف شهادت امام رئوف عازم سفر نورانی مشهد شدند
آداب زیارت
رعیت ادب و آداب در هر امری، سبب دست یافتن بهتر به اهداف آن کار است. هر چیزی هم بری خود آدابی دارد؛ مثل آداب تجارت، آداب معاشرت، آداب کسب علم، آداب جنگ و مبارزه، آداب نماز و قرائت و … که شناخت و مراعات آنها، آن امر را موفقیت آمیز تر می سازد و عامل را به هدف نزدیک تر می سازد.
از جمله بری زیارت هم آدابی ذکر شده است. مراعات آنها هم ثواب بیشتر دارد، هم زائر را در دستاورد های معنوی زیارت کامیاب تر می سازد و هم تربیت کننده است و میه ارتباط روحی بهتر .
ین آداب، برخی ظاهری است و برخی باطنی. در کتب حدیث هم عنوان آداب ظاهری و آداب باطنی بری برخی از اعمال و سنن مطرح شده است. بی شک همان آداب ظاهری هم به حصول توجّه قلبی و آداب باطنی کمک می کند.
کیفیت زیارت کردن و جزئیات زیارت خواندن و کمّ و کیف ین تشرّف و دیدار معنوی را نیز باید از اولیی دین آموخت. امام صادق7 به محمد بن مسلم ـ که از اصحاب بزرگ اوست چنین دستورالعمل می دهد:
«هر گاه به زیارت مرقد امیرالمؤمنین7 رفتی، غسل زیارت کن، پاکیزه ترین جامه هایت را بپوش، بوی خوش و عطریات استعمال کن، با آرامش و وقار و آرام آرام حرکت کن ، وقتی به باب السّلام رسیدی، رو به قبله بیست و سه بار تکبیر بگو، آن گاه زیارت را بخوان…».[1]
ین نکات، از جمله آداب ظاهری زیارت است.
مرحوم کلینی در کتاب کافی، مرحوم شهاید اول در کتاب دروس و همچنین مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان، آداب فراوانی بری زیارت نقل کرده اند.
آنجه در ین نوشته می خوانید، برخی از مهم ترین آن آداب، با تبیینی روشن و شرح و بسط آن است.
1. غسل زیارت
بری حضور در حرم ها، زائر باید پاک باشد، هم پاکی ظاهری، هم درونی. غسل زیارت از آنجا که به عنوان یک عمل عبادی انجام می گیرد، علاوه بر تمیزی جسم و لباس، طهارت روح و روان را هم در پی دارد. هم قبل از آغاز سفر زیارتی و هنگام بیرون رفتن از خانه و شهر و بیش از شروع مسافرت مستحب است، هم قبل از تشرف به حرم های مطهّر معصومان:.
غسل، یک طهارت جسمی است، ولی صفی روحی و معنوی هم دارد؛ چون همراه با نیت، ذکر خدا و دعاست و تنها دوش گرفتن و شستن بدن نیست؛ مثل وضو که صرف شستن صورت و دست ها نیست. نورانیت و آثار معنوی و روحی آن در سیه توجه و قصد قربت و عبادت فراهم می شود. وضو به عنوان مقدمه نماز و غسل به عنوان مقدمی زیارت است.
در زیارت هفتم امام حسین (علیه السلام) که حضرت صادق7به صفوان جمّال آموخته، حضرت می فرمید: وقتی خواستی به زیارت بروی، از آب فرات غسل کن و هنگام غسل بگو: بسم الله و بالله، اللهم اجعله نوراً و طهوراً و حرزاً و شفاءً مِن کُلِّ داءٍ وَ سُقمٍ و آفةٍ و عاهةٍ، الّلهم طهّر به قلبی و اشْرَح به صَدری و سهّل به اَمری.
با ین دعا و امثال آن، هم کار با نام و یاد خدا آغاز می شود، هم طلب نورانیت و پاکی و شفا و یمنی است و هم دعا بری طهارت قلب و شرح صدر و آسانی کار.
غسل زیارت، یک معنی نمادین هم دارد؛ یعنی شستشوی جسم و تمیزی بدن، نمادی از طهارت روح است: «شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام».
کسی که بری تشرف به حرم آلیش جسمی را می زدید، آلیش روح را هم باید بشوید تا هم با جسم پاک، هم روح پاک، هم لباس نو، هم با روحیه نو تشرف یابد؛ چرا که توبه و خشوع، لباس روح است. در احادیث توصیه شده وقتی زائر از غسل فارغ شد، جامی پاک و تمیز بپوشد و دو رکعت نماز بخواند و با ذکر خدا و «الله اکبر» و «لااله الا الله» و با قدم های کوچک به طرف مزار برود. همه ینها در تأمین حال معنوی مؤثر است. بری غسل زیارت، دعهای دیگری نیز وارد شده است.
طهارت روحی شرط ارتباط با پاکدلان و پاک جانان و حضور در اماکن مقدس است. رعیت ین ادب در حال حیات امامان هم مورد تأکید است. چند نفر در مدینه قصد تشرّف به حضور امام صادق7 داشتند. در راه یکی از اصحاب از کوچه ی بیرون آمد و به ین جمع پیوست؛ در حالی که جنب بود و ینان نمی دانستند. وقتی خدمت امام رسیدند و سلام دادند، حضرت خطاب به آن شخص فرمود: یا نمی دانی که سزاوار نیست شخص جنب به خانی انبیا وارد شود؟ او برگشت و بقیه به خدمت امام شرفیاب شدند.[2]
امام صادق7 توصیه فرموده است: هر گاه به قصد زیارت قبر امیرمؤمنان7 رفتی، وضو بگیر، غسل کن و با آرامش راه برو. امام هادی7 نیز به موسی بن عبدالله نخعی ـ که از آن حضرت، زیارتی کامل و جامع بری هر یک از ائمّه درخواست کرد، و حضرت هم زیارت جامعه را به او آموخت ـ قبل از بیان متن زیارت فرمود: هر گاه به آستانی مرقد آن حضرت رسیدی، بیست در حالی که با غسل هستی، شهادتین را بگو و اذن دخول بخوان …، و آداب دیگر. در حدیثی هم که صفوان جمال از حضرت صادق7 می پرسد: امیرالمؤمنین را چگونه زیارت کنم؟ می فرمید: هر گاه ارادی زیارت کردی، غسل کن، دو جامی تمیز و شسته شده ات را بپوش، عطر بزن و با بوی خوش به زیارت برو.[3]
خوش بویی و تمیزی از اخلاق انبیاست و بری زیارت اولیی الهای تأکید بیشتری بر آن شده است.
جنبی دیگری غسل زیارت، به بعد اجتماعی آن مربوط می شود. معمولاً در تجمع ها و مسافرت ها، ممکن است بدن عرق کند، فضا از نظر بوی بدن و عرق پاها و غبار آلودگی زائران و … ناهنجاری هایی داشته باشد که تحمّل آن بری دیگران خوب و خوشیند نباشد. غسل زیارت، گامی بری یجاد فضای مطلوب تر در اماکن زیارتی و در مجموعه های زائران است. ادب تشرف به محضر یک شخصیت والا یجاب می کند که دیدار کننده با بهترین لباس و نیکو ترین وضع و هایئت و با آراستگی کامل برود تا ادی احترام کرده باشد. غسل پیش از زیارت، تا حدّی تامین کننده ین هدف است و بدون آن نوعی بی احترامی می شود.
از امام صادق7 درباری یی )خذوا زینتکم عند کلِّ مسجد( پرسیدند، فرمود: «الغُسل عِندَ لقاءِ کُلِّ امامٍ»[4].
آن حضرت غسل هنگام دیدار هر امام را مصداقی از آراستگی هنگام عبادت یا حضور در عبادتگاه به شمار می آورده است و ین بری زائران درس تمیزی و خوش بویی و ادب ظاهری است.
2. لباس تمیز و آراستگی و خوش بویی
پوشیدن جامی نو و لباس تمیز و استفاده از عطر، آداب دیگر تشرف به حرم های مطهّر است. در رویات، هم بر «ثوب جدید» تأکید شده، هم بر «ثوب نظیف» که می رساند تمیزی و تازگی هر دو مورد عنیت است. مرحوم فیض کاشانی به نقل از شیخ صدوق، یکی از آداب زیارت قبور ائمه در عراق و خراسان را همین نکته می داند؛ مثلاً در زیارت سید الشهدا7 می گوید:
«هر گاه به زیارت آن حضرت رفتی، از کنار فرات غسل کن، لباس های پاکیزه بپوش و پا برهنه به سوی حرم عزیمت کن».
یشان در مورد زیارت حضرت کاظم7 در بغداد و زیارت امام رضا (علیه السلام) در طوس هم غسل و تمیزی و پوشیدن لباس نو را بیان می کند، و نیز در زیارت قبر عسکریین8 در سامرا هم همین توصیه را دارد: «… فاغتسِل و تَنَظَّفْ و البسْ ثوبَیک الطاهِرَینِ».[5]
از آنجا که حالت روحی و جسمی و ظاهر و باطن در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، نوع لباس و وضع ظاهری زائر در پدید آمدن حال مناسب روحی و یجاد نشاط معنوی مؤثر است. لباس تمیز و نو هم همین اثر روحی را دارد. به علاوه، حرمت گذاری به شخصیتی که به دیدارش می رویم، بخشی هم در آراستگی ظاهر و مرتب و معطّر بودن لباس و سر و وضع جلوه می کند.
3. وقار و طمأنینه
آرامش و وقار ظاهری، نشانی طمأنینه درونی است. رفتار شتاب زده هم گویی باطن آشفته و نابسامان است. در توصیه ی مربوط به زیارت آمده است که: با وقار و آرامش راه بروید، قدم ها را کوچک بردارید، حالت طمأنینه داشته باشید، با حالت ذکر و تسبیح و تکبیر، وارد حرم و مزار شوید. ینها جهات شکلی و آداب ظاهری است که در باطن و درون زائر هم اثر می گذارد.
پیاده رفتن بعضی از ائمه به سفر حج را شنیده ید؛ مثل امام حسن مجتبی7 و امام کاظم7 . پیاده روی هم اثرگذار بر روح و درون است. صفوان جمال نقل می کند که با حضرت صادق7 همسفر بود، به کوفه که رسیدند، امام دستور داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: ینجا قبر جدم امیرمؤمنان7 است. سپس حضرت غسل کرد، لباس دیگری پوشید، به طرفه تپه ی که قبر علی (علیه السلام) آنجا بود، راه افتاد و به صفوان فرمود: تو هم مثل من کن، گام هایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پیین بگیر، متواضعانه راه برو… . سپس خودش با صفوان به طرف قبر حرکت کردند؛ در حالی که سکینه و وقار بر آن دو حاکم بود و تسبیح و تقدیس و تهلیل می گفتند، تا به قبر شریف رسیدند.[6]
در حدیث دیگری، امام هادی7 هنگام آموختن زیارت جامعه کبیره به موسی بن عبدالله نخعی، پیش از بیان متن زیارتنامه به وی فرمود: هر گاه وارد حرم شدی و قبر را دیدی، بیست و سی بار، الله اکبر بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با آرامش و وقار باشی، فاصلی گام هایت را کوتاه کن، بیست، بازهم سی بار تکبیر بگو، سپس نزدیک قبر برو، چهل بار تکبیر بگو، سپس بگو: «السلام علیکم یا اهل بیت النبّوه..».[7]
4. خضوع و خشوع
از جمله آداب زیارت، داشتن خضوع و خشوع هنگام زیارت است. خشوع ، حالتی قلبی و درونی است که از معرفت و محبت به یک مقام و شخصیت در دل یجاد می شود. تأثیر عظمت او در قلب، حالتی پدید می آورد که رعیت احترام در ظاهر را در پی دارد؛ حتی نوع یستادن، نشستن، نگاه کردن، سخن گفتن، وارد و خارج شدن، همه تحت تأثیر آن حالت درونی است. پس خشوع قلبی، خضوع اعضا و جوارح را پدید می آورد. ین هم از نمونه های دیگر «تأثیر درون بر برون» است.
هر چه معرفت به مقام پیشوا زیادتر باشد، خشوع دل هم عمیق تر و بیشتر و رعیت ادب و خضوع ظاهری هم افزون تر خواهد شد. ینکه بعضی هنگام خروج از حرم، عقب عقب می روند و حاضر نیستند پشت به ضریح کنند و بیرون روند، جلوه ی از همین خضوع و ادب ظاهری است که ریشه در درون دارد. همچنان که در نماز، اگر حضور قلب باشد، رعیت وقار ظاهری را در پی خواهد داشت، در زیارت هم چنین است. در زیارتگاه ها تنها با جسم و بدن به یک امام معصوم نزدیک نمی شویم، بلکه قرب روحی هم باید پیدا کنیم. زائر باید خود را در محضر امام حس کند و امام را ناظر و مراقب رفتارش ببیند و چنین تصور کند که از راه دور آمده و اجازه یافته به حضور معصوم برسد. در ین حال، چه حالتی خواهد داشت؟
به علاوه، وقتی تربت پاک و مطهّر ولی خدا مقدس است، زائر باید به تناسب قداست مکان و جایگاه شئون آنجا را رعیت کند. خداوند به حضرت موسی فرمان می دهد که ی موسی! تو در وادی مقدس طور کفش هایت را درآور.[8] همین نکته سبب شده که بزرگان در توصیه های خود بر بیرون آوردن کفش در حریم قدسی زیارت گاه ها، تأکید کنند و خودشان هم در عمل، پابرهنه به حرم ها مشرّف شوند. شیخ بهایی در شعری که به مناسبت تشرف به حرم علوی سروده، می گوید: ین افق روشن که بر تو آشکار گشته، در حریمش خضوع کن و ین طورسیناست، کفش از پی در آور: … هذا حرمُ العِزَّةَ فاخَلع نعلیک».[9]
5. ذکر تکبیر و تسبیح
از آدابی که بری زیارت مرقد های مطهر بیان شده، گفتن تکبیر و تهلیل هنگام تشرّف است. یاد خدا و حمد و ستیش او و ذکر توحید و تسبیح و تنزیه، هم توجّه دادن به عظمت خداوند است؛ چرا که عظمت چنین شخصیت هایی در عبودیت و تواضع در پیشگاه خداست، هم نوعی تعدیل نگاه و توجه انسان زائر است تا درباری ین پیشویان الهای، دچار غلّو نشود و نسبت های غلّوآمیز ندهد و محوریت توحید در همی مسائل حفظ شود؛ مثلاً در زیارت امام حسین (علیه السلام) رویت شده که قبل از زیارت و در بدو ورود، حتی وقتی به فرات می رسد تا غسل زیارت کند، صد مرتبه الله اکبر، صد مرتبه لا اله الا الله و صد مرتبه صلوات بگوید. نیز در رویت است: هنگام زیارت وقتی مقابل قبر امام معصوم قرار گرفت، بگوید: «لا اله الا الله وحده لا شریک لَهُ»، ثواب بسیار بری او نوشته می شود.[10]
ذکر گفتن و خدا را به یکتیی ستودن و او را بزرگ شمردن، در همه حال خوب است و در حرم های مطهر اولییی که مظهر اخلاص و توحید و ذکر و تسبیح اند، خوب تر.
6. اذن دخول
خواندن «اذن دخول» هنگام زیارت، یکی دیگر از آداب است. ین اقتضی ادب است که بی اجازه وارد حریم حرم نشویم و با خواندن اذن ورود، هم ادی احترام کنیم، هم دل را آماده تر سازیم. ینکه در آغاز ین بخش، از قول شهاید اول نقل شد که زائر، بر درگاه حرم بیستد، دعا کند و اذن بطلبد و اگر در دل خود خشوعی احساس کرد و رقت قلب حاصل شد، وارد شود، و گر نه بهتر است که بری ورود، زمان دیگری را انتخاب کند تا رقت قلب و خشوع حاصل شود،[11] بری ین است که غرض مهم تر از ورود به حرم، حضور قلب است، تا انسان از رحمت نازل شده از سوی خدا برخوردار شود.
دقت در متن «اذن دخول» های رویت شده، آموزندی نکاتی است که در افزیش یمان و معرفت و توجّه زائر به موقعیتی که در آن قرار دارد و کسی که به زیارتش آمده، مؤثر است. حضور در اعتاب مقدس با توجّه به ین حقیق و معارف و فضایل، زمینه ساز فیض بیشتر در زیارت است.
در رویت است: هنگام زیارت حضرت رسول9 و هر یک از معصومان: ین گونه اذن دخول بخوان:
«اللّهم إِنی وقفْتُ علی بابٍ من بیوتِ نبیک و آل نبیک…؛ خداوندا! بر درگاه یکی از خانه های پیامبر و دودمان پیامبرت یستاده ام. خدیا! مردم را از ینکه بی اجازه وارد خانی پیامبر شوند، منع کرده ی. من به حرمت پیامبرت در حال غیبتش مثل حال حضور و حیاتش عقیده مندم و می دانم که فرستادگان تو زنده اند و نزد تو روزی می برند، جایگاه مرا در ینجا و ین لحظه می بینند و سخنم را می شنوند. پروردگارا! ابتدا از او اذن می طلبم، سپس از پیامبرت و از جانشین تو که اطاعتش بر من واجب است، اجازه می خواهم که در ین لحظه وارد خانه اش شوم، از فرشتگان گماشته به ین بارگاه مقدّس هم اذن می طلبم. به اذن خدا و رسول و خلفی او و اذن همه شما وارد ین خانه می شوم و جویی تقرّب در پیشگاه خدیم… .[12]
در زیارت حضرت علی (علیه السلام) هم دعاها و اذن ورودهایی که نقل شده، چه در هنگام ورود به نجف، چه وقت ورود به حرم، چه هنگام یستادن در صحن و آستانه، چه وقت ورود به رواق. مضمون ین دعاها و اجازه خواهی ها ، اظهار ادب و درخواست اذن بری ورود به ین مکان مقدس و حریم نورانی است و از آن امام به عنوان مولا، امیرمؤمنان، حجّت خدا، امین پروردگار و … یاد شده است تا زائر، قبل از زیارت بداند که در کجاست و به دیدار چه انسان کامل و حجت عظیمی آمده است. اغلب، مستند ین اذن طلبی بری ورود به حرم را یی)یا یها الذّین آمنوا لا تَدخُلوا بُیوتَ النّبی اِلاّ اَنْ یؤَذنَ لَکم( [13] دانسته اند که نهای از ورود بی اذن به خانه پیامبر امت و در متن «اذن دخول» هم به ین یه اشاره شده است.
7. عتبه بوسی
احترام و ارج نهادن به جایگاه والی حرم های مطّهر، گهای هم به بوسیدن در و درگاه به هنگام ورود است. در برخی سروده های عالمان عارف درباری زیارت نیز به ین عتبه بوسی و ابراز تواضع و اداب و محبّت اشاره شده است.
علامی مجلسی سخن شهاید اول را در ین مورد به عنوان یکی از آداب زیارت نقل می کند و می افزید که دلیل مستندی بری استحباب بوسیدن آستان و درگاه نداریم، ولی سجود بری خدا به عنوان شکر الهای بر ین توفیق، مانعی ندارد.[14]
البته باید توجه داشت که بوسیدن زمین و درگاه به عنوان احترام و شکر، نباید به عنوان سجده بر امام تلقی شود و بهانه ی به دست مخالفان نیفتد تا چنین وانمود کنند که شیعیان در پیشگاه امامان خود سجده می کنند؛ در حالی که سجده بر غیر خدا جیز نیست! بوسیدن زمین به شکرانی توفیق الهای و بر نعمت زیارت، غیر از سجده به یک انسان است. صورت بر زمین نهادن یا بوسه بر آستان زدن، نهایت ادب و ارادت و محبت به یکی از اولیی مقرّب درگاه خداست و هایچ ربطی به شرک و پرستش غیر خدا ندارد.
8. حضور در کنار قبر و بوسیدن ضریح
ادب دیگر در زیارت، که نشانی محبت و ارادت بیشتر است، نزدیک شدن به قبر، دست نهادن به آن، بوسیدن و ابراز اشتیاق است. داستان زیارت اربعین جابربن عبدالله انصاری و عطیی عوفی گواه ین زیارت عاشقانه است که دست روی قبر سیدالشهدا نهاد و بر او درود و سلام داد.
در حدیث امام صادق7 آمده است:
«صَلّوا إِلی جانبِ قبر النّبی، و إِنْ کانَتْ صلاة المؤمنین تَبْلُغُه ینما کانُوا؛[15] کنار قبر پیامبر بر او صلوات و درود بفرستید؛ هر چند درود مؤمنان هر جا که باشند، به او می رسد».
مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان، ضمن بحث از آداب زیارت به ین نکته اشاره می کند که برخی می پندارند رعیت ادب به حریم امامت، به آن است که زائر هر چه دورتر بیستد و به قبر و ضریح نزدیک نشود. یشان ین را وهم و اشتباه می دانند و تأکید می کنند که نزدیک شدن به قبر و ضریح و بوسیدن آن یکی از آداب است.
البته رعیت ین ادب و استحباب وقتی است که ازدحام جمعیت نباشد و عمل به آن مزاحمتی بر دیگران نداشته باشد و فشار نیاورد، یا حال معنوی زائر را هم به هم نزند. چه بسا یک کار مستحب، در شریطی تبدیل به امر غیر مطلوب می گردد؛ مثل بوسیدن حجرالاسود که در شریط خلوت و عادی بسیار پسندیده است، ولی در ازدحام جمعیت بوسیدن یا لمس آن به قیمت له کردن دیگران یا اذیت و آزار، روا نیست. در شریط ازدحام در حرم ها، بهتر است که انسان کناری بیستد و با فاصله و حالت آرامش خود و راحتی دیگران زیارتنامه را بخواند و ین تصور عوامانه را که اگر دست به ضریح نرسد، زیارت قبول نیست، از ذهن خود بیرون کند.
کسی هم که کنار ضریح می رود و لمس می کند یا بوسه بر آن می زند، خوب است که توقف نکند و فرصت و امکانی بری دیگران هم بدهد که به ین فیض برسند و استفاده از ضریح را حق اختصاصی خویش نشمارد.
بوسیدن ضریح، نوعی ابراز عشق و علاقه به صاحب قبر است. بوسه بر درگاه و درها و دیوارها و ضریح و سنگ قبر ، به خاطر انتساب ینها به آن چهره های محبوب است، و گر نه سنگ و چوب و آهن خود به خود قداستی ندارند.
ببوس ی خواهرم قبر برادر
شهادت، سنگ را بوسیدنی کرد
آنان که به رمز و راز ین قضیه توجه ندارند، شیعه را بر ین ابراز ارادت مورد انتقاد قرار می دهند؛ در حالی که شوق به محبوب است که هر چه را به آنها منسوب است، در نظر محبّ، عزیز و دوست داشتنی می سازد. به قول صائب تبریزی:
اگر از حسن عالم گیر او واقف شدی زاهد
پرستیدی به جی کعبه هر سنگ نشانی را
9. ادب نسبت به قبر مطهر
زائری که توفیق تشرّف به حرم ها را می یابد، باید خود را در حریم خانی امام یا امامزاده احساس کند و هر نوع ادب لازم را به جا آورد. سید بن طاووس توصیه می کند: زائر، مثلاً در حرم حضرت رسول9، در بدو ورود، دو رکعت نماز تحیت مسجد بخواند، سپس رو به طرف روضی نبوی و حجری شریف پیامبر کند، سلام دهد، دست به آن بکشد و استلام کند، ببوسد.[16]
سپس می افزید: دست ها را بر دیوار حجری مطهر حضرت بگذارد و بگوید: «اَتَیتُکَ یا رَسُول الله مُهاجراً الیک … .» و خود را مهاجری معرفی کند که به حضور پیامبر خدا ره سپرده و بری ادی ین وظیفه به زیارت آمده و اگر در حال حیات توفیق دیدار نداشته، پس از وفات آمده و می داند که احترام آن حضرت در حال ممات، مثل حرمت او در حال حیات است، و از آن حضرت بخواهد که نزد خدا شاهد ین زیارت باشد. دست ها را به صورت خود بکشد و ین زیارت را نوعی بیعت به حساب آورد و دعا کند که تا آخر عمر بر همین عهد و پیمان استوار بماند.[17]
سپس رو به قبر و پشت به قبله زیارت بخواند. بعد از آن قبر را پشت سر قرار دهد و رو به قبله دعهایی بخواند که نقل شده، سپس سراغ منبر پیامبر برود، آن را لمس کند، تبرّک بجوید دست هایش را به صورت و چشمانش بکشد، ین آداب، نشان دلدادگی و محبّت است، زیارت هم قلمرو عشق و وادی دل است و زائر، ین گونه جذبی درونی خود را ابراز می کند.
شهاید ثانی می گوید: زائر در حال زیارت، رو به مزار و پشت به قبله بیستد، با حالت دعا تضرع کند و سمت چپ صورت را بر قبر بگذارد، دعا کند و از خدا حاجت بطلبد و به صاحب قبر توسل جوید تا خدا حاجتش را برآورد و او را مشمول شفاعت گرداند و در دعا اصرار و مبالغه کند، آن گاه به طرف بالی سر برود و رو به قبله دعا بخواند.[18]
کیفیت یستادن کنار قبر و نحوی زیارت، باید گویی ادب زائر باشد. در حالات حضرت رضا (علیه السلام) آمده است که وقتی می خواست از قبر حضرت رسول وداع کند و بری اعمال عمره به مکه رود، کنار قبر پیامبر آمد، در طرف بالی سر یستاد، مشغول نماز شد، سپس شانی چپ را به قبر چسباند و در نزدیک یکی از ستون ها چند رکعت نماز خواند.[19] شبیه ین رفتار، در حدیثی از امام صادق7 نقل شده که چنین توصیه فرمود.[20]
علامی مجلسی در مورد برخی از ین نقل ها می افزید: گر چه پشت به پیامبر کردن هنگام دعا، به ظاهر نوعی خلاف ادب به شمار می رود، ولی وقتی توّجه به خدا باشد و قصد زائر، پشتگرمی به حضرت رسول9 باشد، اشکالی ندارد. کنار قبر یستادن و تکیه بر قبر کردن و دعا رو به قبله، از امام سجاد7 و سیری او هم نقل شده است.[21]
10. پرهایز از حرف های بیهوده و کارهای لغو
ادب دیگر در تشرّف به حرم های مطهر، پرهایز از هر کاری است که مغیر با ادب حضور است؛ از جمله کلمات لغو و حرف های بیهوده و حرکات سبک و ناپسند و دور از شأن زیارتگاه. محدث قمی در مفاتیح الجنان (ادب بیست و یکم زیارت) می گوید:
«ترک نمودن سخنان ناشیست و کلمات لغو و اشتغال به صحبت های دنیویه که همیشه در هر جا مذموم است و قبیح و مانع رزق و جالب قساوت قلب است، خصوصاً در ین بقاع مطهّره…».
هدف از زیارت، بهره وری از فیض های معنوی است. پرداختن به سخنان و کارهای لغو، مانع آن فیض ها می شود و چه بسا اوقات کسی در داخل حرم ها به چنین حرف ها و کارهایی سر می شود و از مائده معنوی گشوده در آن ضیافت خانه های آسمانی بی بهره بماند. به علاوه، ین گونه حرف ها و حرکات و رفتارها، توّجه و حضور قلب زائران دیگر را هم بر هم می زند و بیهوده گوی غافل، هم خودش محروم می ماند، هم مانع بهره وری روحی دیگران می شود.
صحبت های بلند بلند هم، علاوه بر ینکه خلاف ادب در محضر ولی خداست، بری دیگران هم مزاحمت و حواس پرتی می آورد. مستند ین نکته، به گفته بعضی از علما یه شریفه )لاترفعو اصواتکم فوقَ صوتِ النبی([22] است؛ یعنی صدهایتان را از صدی پیامبر بلندتر نکنید. رعیت ین نکته یک ادب اجتماعی و معاشرتی است؛ حتی نه حرف های عادی، بلکه زیارتنامه را هم بلند بلند خواندن، به نحوی که تمرکز روحی و حضور قلبی دیگران را به هم بزند، مناسب نیست.
آنچه در ین اماکن مطلوب است، آرامش و فضای آرام است تا بری پیدیش حضور قلب و روح عبادت و زیارت مؤثر باشد. سر و صدهای بسیار یا صلوات و زیارت بلند بلند، مخلّ ین حالت است و رشتی پیوند و اتصال زائران دیگر را از هم می گسلد.
11. خواندن زیارت مأثوره
تأکید بر آن است که در زیارت ها، بیشتر از متون زیارتی نقل شده از ائمه معصوم (علیه السلام) استفاده شود که به آن گونه دعاها و زیارت های مستند مأثوره گفته می شود. زیارت اربعین، زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله، زیارت حضرت معصومه3 و بسیاری از زیارتنامه هایی از ائمه اطهار نقل شده و کلام امام است. خواندن ینها بهتر از متون زیارتی دیگر است. مضامینی هم که در ین گونه زیارتنامه ها است، متعالی تر است و از زبان اولیی الهای تراویده است.
امامان ما، کیفیت انجام زیارت را با همی جزئیات و آدابش بیان فرموده اند و متن های منقول از آنان هم فراوان است و محتوی آنها در خور توجّه.[23] گهای ین آموزه ها بسیار کوتاه است، ولی رجحان آن به ین است که از امام نقل شده است؛ مثلاً یونس بن ظبیان از حضرت صادق7 می پرسد: یا بن رسول الله9! من بسیار به یاد حسین بن علی (علیه السلام) می افتم. در آن لحظه چه بگویم؟ فرمود: هنگام یاد از او سه بار بگو: «صلّی الله علیک یا ابا عبدالله»[24] که سلام تو از دور یا نزدیک به او می رسد.
در نقل دیگر، امام صادق7 به سدیر می آموزد که هر گاه خواستی سید الشهدا را زیارت کنی، بالی بام خانه ات برو و نگهای به چپ و راست کن. آن گاه رو به قبر آن حضرت بکن و بگو: «السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک و رحمة الله و برکاته»، تا خداوند ثواب یک زیارت شیسته به تو عطا کند.[25]
ین گونه توصیه ها و متن آموزی ها، درباری زیارت حضرت رسول و ائمه دیگر هم نقل شده است.
12. دعا و تلاوت و عبادت کنار قبر
نماز در برخی مکان ها فضایلت و ثواب بیشتری دارد، یکی هم در حرم های مطهر معصومان:.
غیر از اصل نماز خواندن که مطلوب است، خواندن نماز و اهدی آن به روح امام یا شخصیتی که مورد زیارت است، فضایلت دارد و به آن نماز زیارت گفته می شود که دو رکعت، گهای هم چهار رکعت یا شش رکعت (دو رکعت دو رکعت) است و اغلب توصیه شده پس از زیارت خوانده شود و بعد از آن نماز، حاجت ها را از خدا بطلبند.
نماز زیارت، پس از زیارت عاشورا، پس از زیارت شهدی کربلا، پس از زیارت عاشوری غیر معروفه و موارد دیگر نقل شده است. محدث قمی نقل می کند: امام صادق7 به زیارت قبر جدش امیرالمؤمنین رفت، پس از فراغت از زیارت در بالی سر آن حضرت خطاب به امام حسین (علیه السلام) سلام داد و زیارت خواند، آن گاه دو رکعت نماز خواند و پس از فراغت از آن دعیی خواند، با ین آغاز: «یا الله یا الله یا الله یا مجیب دعوةِ المضطرّین».
به هر حال، خواندن نماز و دعا در حرم های مطهر، پس از زیارتنامه مطلوب است. در رویات متعددی آمده است که پس از زیارت و نماز، دست به دعا بردار و هر چه می خوهای، از خداوند بطلب. امام هادی7 فرمود:
«مَنْ کانَت له إلی الله حاجَةٌ فَلْیزُرْ قبرَ جَدّی الرّضا بِطوسٍ و هو علی غُسلٍ وَ لْیصَلِّ عندَ رأسهِ رکعتَینِ وَ لْیسألِ الله تعالی حاجَتَه فی قُنوته، فاِّنُه یستَجیبُ مالم یسْئلْ مَأثماً او قطیعةَ رَحِمٍ..؛ هر کس به درگاه خدا حاجتی دارد، قبر جدم حضرت رضا (علیه السلام) را در طوس زیارت کند؛ در حالی که غسل کرده باشد، بالی سر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند و در قتوت نمازش حاجتش را از خدا بخواهد، خداوند اجابت می کند، تا وقتی که خواسته اش گناه یا قطع رحم (نفرین به خویشاوندان) نباشد.
امام باقر7 هم درباری زیارت اباعبدالله الحسین و دعا در حرم او می فرمید:
«ما مِنْ آتٍ أَتاهُ یصِلّی عنده رکعتینِ أو أربعاً ثُمَّ سَئلَ الله حاجَتَه إلاّ قضاها؛[26] هایچ کس نیست که کنار قبر آن حضرت برود و دو رکعت یا چهار رکعت نماز بخواند و از خداوند حاجتش را بطلبد، مگر آنکه خداوند آن را برآورد».
دعا در قبور مطهر ائمه اطهار ،مقبولیت و ثواب بیشتری دارد. نماز فریضه و مستحب هم در حرم ها از فضایلت بسیار برخوردار است. امام با قر7 به شخصی فرمود: چه مانع دارد که هر وقت حاجتی داشتی، نزد قبر حسین بن علی 7 بروی و چهار رکعت نماز بخوانی و حاجت خود را از خدا بخوهای؟ سپس اضافه فرمود: نماز فریضه در کنار قبر او برابر است با حجّ، و نماز نافله معادل عمره است، و ثواب های دیگر. سید بن طاووس هم توصیه می کند: اگر به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شدی، جدّ و جهد کن که از تو فوت نشود فریضه و نافله در حائر شریف حسینی که ثواب بسیار دارد.[27]
بسیاری از اهل دل و مجاوران اعتاب مقدسه، مقید بوده اند که هر سه وعده نماز خویش را در حرم های مطهّر بخوانند، به خصوص در حرم سید الشهدا که هم نماز ثواب بیشتری دارد و هم دعا در زیر قبّی حرم آن شهاید، مستجاب است. محّدث قمی می نویسد:
«بدان که عمدی اعمال در روضی مطهّره امام حسین (علیه السلام)، دعاست؛ زیرا اجابت دعا تحت آن قبّه سامیه، یکی از چیزهایی است که در عوض شهادت، حق تعالی به آن حضرت لطف فرموده و زائر باید آن را غنیمت دانسته، در تضرّع و انابه و توبه و عرض حاجت کوتهای نکند و در طی زیارات آن حضرت، ادعیه بسیاری با مضامین عالیه وارد شده است. بهتر آن است که از دعهای صحیفه کامله آنچه تواند بخواند، که بهترین دعاهاست».[28]
متن دعهایی که از ائمه پس از زیارت نقل شده، بسیار است. کافی است کتاب های دعا و زیارت را مطالعه کنید و با ین دعهای گوناگون و ژرف و زیبا که پس از زیارت پیامبر، ائمه بقیع، امام حسین، روز غدیر، زیارت امام رضا و … توصیه شده، آشنا شوید.
تلاوت قرآن در حرم های مطهر نیز از جمله کارهای با فضایلت است. در زیارت حج نیز از بهترین اعمال در مسجد الحرام، تلاوت قرآن است. خواندن قرآن، هم بری بهره بردن خود انسان می تواند باشد، هم بری اهدی ثواب آن به روح پیامبر یا امام مورد زیارت، یا هدیه به ارواح مؤمنان و درگذشتگان. و چه خوب که تلاوت قرآن هم همراه با تدّبر و تأمّل باشد تا انس با کلام الهای در اماکن مقدس، تأثیر معنوی بیشتری داشته باشد.
رعیت آداب و مستحبات، بری زائر حالت تنبّه و بایداری دل پدید می آورد و اگر هم آلوده به برخی لغزش هاست ، زمینه اصلاح و جبران و توبه و استغفار پدید می آورد و چه عملی شیسته تر از توبه درکنار حرم های امامان و تعهّد بر پاک زیستن و رهایی از سلطی شیطان و نفس امّاره؟
13. تکریم خادمان و کمک به فقیران
خادمان حرم ها، با سرمیه عشق و محبت در آستان اهل بیت خدمت می کنند و انتظار می رود که برخوردشان با زوّار، بر اساس محبت و دلسوزی و راهنمیی باشد. زائران نیز باید جایگاه آنان را بشناسند و قدر بدانند و مورد تکریم قرار دهند.
شهاید اول می نویسد: سزاوار است خدام حرم ها از اهل خیر و صلاح و متدین و صاحب مروّت و تحمّل و صبوری باشند، عصبانی نشوند، برخورد خشن نداشته باشند، حالت کمک رسانی، خدمتگزاری، تکریم زوّار، ارشاد گمشده ها، کمک به ضعیفان و برخورد محبت آمیز با واردین داشته باشند، اگر از کسی حرکت نامناسب و قصور و سهل انگاری دیدند، هشدار و تذکّر دهند و موعظه کنند و اگر کار خلاف و گناه دیدند، نهای از منکر کنند.[29]
در مقابل ین خدمات و حسن خلق، زائران نیز برخورد کرامت آمیز و همراه با احترام و ادب و همکاری با خدمتگزاران آستان اولیی خدا داشته باشند و مسئولان، مأمور نظافت و شستشو و انتظامات، پذیریی کنندگان، نگهبانان، کفشداری ها، امانت داران، راهنمیی کنندگان و خدّام رسمی و افتخاری و هر کس را که به نوعی افتخار خدمت دارد، مورد تکریم قرار دهند و از احسان و نیکی متناسب با شأن آنان دریغ نورزند.
از سوی دیگر، در اماکن و شهر های زیارتگهای، نیازمندان آبرومندی هستند که چشم امیدشان به خیر و مساعدت زائران است. زائران، مستمندان را شناسیی و کمک رسانی کنند، با حفظ آبرو و حیثیت آنان، بدون آنکه تحقیری صورت بگیرد و به سادات فقیر و بینویان غریب رسیدگی کنند.
چنین خرج ها و کمک هایی گهای از روی عشق به صاحب مرقد و مزار انجام می گیرد و همانجا شوق یاری رسانی شکوفا می شود، گهای هم بر اساس نذر قبلی، کمک های مالی می کنند. طبعاً ین گونه نذرها و کمک ها، صرف تعمیر و بازسازی حرم ها و تأمین نیازها و برگزاری مراسم و اطعام و احسان های می شود که از سوی حرم برپا می شود. زائر، خوب است که در ین گونه سفرهای زیارتی به طور کلی در هر مسافرتی دست و دل باز باشد و خیرش به دیگران برسد.
14. زیارت وداع و خداحافظی
از آداب زیارت، وداع در آخرین روز یا آخرین لحظات است. بری زائری که یامی در جوار یک مرقد مقدّس به سر برده و بارها به زیارت مشرف شده است، دل کندن از شهر محبوب دشوار است.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران
حسّ و حال زائر هنگام وداع، باید به گونه ی باشد که دستاوردهای نفیسی از ین زیارت برداشته و حال او بهتر از گذشته شده باشد و با انسی که به حرم و صاحب حرم پیدا کرده، وداع برایش مشکل باشد، ولی به هر حال خداحافظی هنگام برگشت، جزء آداب مسافرت و زیارت است و نشانی احترام به صاحب خانه و صاحب مرقد.
زائر وقتی زیارت خود را انجام داد و از نظر روحی اشباع شد، چه در مکه و مدینه باشد، چه در نجف و کربلا یا هر شهر زیارتی دیگر، خوب است که زود خداحافظی کند و برگردد، تا شوق و علاقه همچنان در دل بماند و زدگی و خستگی یجاد نشود. ین همان گسستن بری پیوستن دوباره است.
من رشتی محبت خود از تو می بُرم
شید گره خورد، به تو نزدیک تر شوم
امام صادق درباری زیارت خانی خدا فرموده است:
«إذا فرغْتَ مِنْ نُسُکِکَ فارجع، فإنّه أَشْوَقُ لکَ إلِی الرّجوع؛[30] وقتی از اعمال و عبادتت هایت فارغ شدی، برگرد، تا شوق دوباره آمدن را در تو بیشتر کند».
دو دوست قدر شناسند حقّ محبت ر
که مدّتی ببریدند و باز پیوستند
ادب، اقتضا دارد که زائر پس از اتمام یام زیارت، بری خداحافظی به حرم مشرّف شود و ضمن سپاس، آرزوی خود را بری بازگشت دوباره اعلام کند و از خدا بخواهد. هم در سفر حج، مستحب است «طواف وداع» انجام دهد، هم در زیارت حرم پیامبر و ائمه بقیع، زیارت وداع مستحب است، هم در حرم های دیگر.
آداب خاصی بری طواف و نیز از سیره معصومان نمونه هایی از آنان نقل شده است؛ مانند وداع حضرت صادق، حضرت کاظم، حضرت هادی: که همراه با حالت خاشعانه، سر به سجده گذاشتن، سجده های طولانی، نماز و دعی ویژه بوده است.[31]
از خواسته های زائر هنگام وداع، ین است که آخرین زیارت نباشد و دوباره برگردد؛ مثلاً در زیارت وداع قبر حضرت رسول و ائمه دیگر آمده است.
«اللهم لا تَجْعَلْهُ آخر العهد مِنّی لِزیارَةِِ قبر نَبیک …»، یا «استودِعُکَ الله» یا «لا جَعَله الله آخرَ تسلیمی علیک» یا «جَعَله الله آخر العهد من زیارة قبورکم و اتیانِ مشاهِدِکم» یا «رزقنی العودَ ثُمَّ العَوْدَ ثُمَّ العودَ ما اَبْقانی ربّی» و … که همه حاکی از ین درخواست است که آخرین نوبت زیارت نباشد، باز هم قسمت شود، آخرین سلام نباشد، برگشت همراه با سلامتی و بهره و فضل و کامیابی و رضامندی باشد.[32]
زائری که با چشم اشک بار و قلبی لرزان، از جوار حرم محبوب های خود به شهر و وطن خویش برمی گردد، تن خود را باز می گرداند، ولی دلش در آنجا می ماند تا بار دیگر توفیق تشرف حاصل شود: «و من رفتم و هوی تو از دل نمی رود».
دیده از دیدار خوبان بر گرفتن مشکل است
هر که ما را ین نصیحت می کند بی حاصل است
من قدم بیرون نمی یارم نهاد از کوی دوست
دوستان، معذور داریدم که پیم در گل است
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میان جان شیرین، منزل است.[33]
امید است آشنیی با ادب و آداب زیارت، چه ظاهری و چه باطنی، چه قلبی، و چه قالبی ما را در بهره وری بیشتر از چشمه سار زلال زیارت موفق تر و کامیاب تر سازد.
پی نوشت ها
[1] . وسائل الشیعه، ج10، ص305.
[2] . بحارالانوار ، ج97، ص126.
[3] . وسائل الشیعه، ج10، ص304.
[4] . همان، ص303.
[5] . محجّة البیضاء، ج4، ص91.
[6] . وسائل الشیعه، ج10، ص305.
[7] . همان، ص304.
[8] . طه/11.
[9] . منتخب التواریخ، ص683.
[10] . مفاتیح الجنان، ادب پنجم از آداب زیارت.
[11] . بحارالانوار، ج97، ص126.
[12] . همان، ص134 و136.
[13] . احزاب /53
[14] . بحارالانوار، ج 97، ص134و136.
[15] .همان، ص156.
[16] . همان، ص161.
[17] . همان، ص162.
[18] . همان، ص134.
[19] . همان، ص149.
[20] . همان، 100.
[21] . همان، ص153.
[22] . در فصل تحلیل محتویی زیارتنامه ها به ین موضوع پرداختیم.
[23] . وسائل الشیعه، ج10، ص385.
[24] . همان، ص385.
[25] . همان، ص386.
[26] . همان، ص407.
[27] . مفاتیح الجنان، آداب زیارت امام حسین (علیه السلام).
[28] . همان، ادب سیزدهم آداب زیارت امام حسین (علیه السلام).
[29] . بحارالانوار، ج97، ص135، به نقل از دروس.
[30] . الحج و العمره فی الکتاب و السنه، محمدی ری شهری، ص268.
[31] . همان، ص365.
[32] . ر.ک: مفاتیح الجنان، اواخر مفاتیح، زیارت وداع، نیز در وداع ائمّه بقیع، وداع حضرت رسول.
[33] . سعدی.
اسامی برندگان مسابقه کتاب خوانی ازکتاب اصول ومهارت های پایان نامه نویسی
1.سمیه یعقوب لواز حوزه نرجس خاتون (س)
2.سمیرا یعقوب لوازحوزه نرجس خاتون(س)
3.صدیقه خانی از مدرسه فاطمیه پاک دشت
آخرین نظرات